Alto

فیلمی به کارگردانی:Mikki del Monico

عشق ناممکن، مافیا و سرکشی از هنجارهای خانوادگی، مسیر خنده‌ را در این داستان پرشخصیت هموار می‌کنند. این داستان کاوش می‌کند که چه اتفاقی می‌افتد وقتی این دنیاها به هم برخورد می‌کنند و ما را درست در میانه‌ی دو دختر، یک اسلحه و لازانیا قرار می‌دهند. فرانچسکا "فرانکی" دل‌وکچیو، درباره‌ی زندگی، قاطعانه نظر می‌دهد. او که زنی سرسخت و پرشور است، خانواده‌اش، گروه موسیقی‌اش و نامزدش را دوست دارد، اما با همه‌ی آن‌ها بر سر یک موضوع اختلاف نظر دارد: سریال "ضربه‌ی مافیایی" (Mob Hit)، یک برنامه‌ی تلویزیونی که نماد بت‌واره‌سازی فرهنگ مافیا است. فرانکی معتقد است این سریال، جنبه‌های مهم‌تر فرهنگ ایتالیایی-آمریکایی را که او مشتاق سیراب کردن روح خود از آن است، نادیده می‌گیرد. اما انزجار فرانکی از فرهنگ مافیا - و جذب شدن خواهرش، هدر، به آن - همچنان نمادین باقی می‌ماند؛ البته تا زمانی که فرانکی در صندوق عقب یک ماشین کرایه‌ای را باز می‌کند و دنیایش زیر و رو می‌شود. در روزهای بعد، فرانکی و هدر با دو نفر آشنا می‌شوند که برای آن‌ها مافیا یک برنامه‌ی تلویزیونی نیست، بلکه زندگی‌شان است. نیکولت بلافوسکو، گروه‌های موسیقی عروسی را مدیریت می‌کند و اتفاقاً دختر شیک و باکلاس سزار "ژنرال" بلافوسکو، رئیس جدید مافیا نیز هست. چیزی که برای هدر به‌طور هیپنوتیزم‌کننده‌ای جذاب است، برای نیکولت به‌شدت پیش‌پاافتاده و برای فرانکی کاملاً آزاردهنده است. با این حال، دور شدن از آن دنیا، آسان‌تر از گفتنش است. نه تنها مأموران فدرال در حال بازجویی از فرانکی در مورد دوستان جدید مافیایی‌اش هستند، بلکه نیکولت در اجرای بعدی گروه فرانکی حاضر می‌شود - و پیشنهاد مدیریت آن‌ها را می‌دهد. با وجود پیشینه‌ی مافیایی نیکولت، فرانکی در او چیزی می‌یابد که خانواده‌اش، به‌ویژه مادرش که به ساشیمی علاقه دارد، نمی‌توانند به او بدهند. فرانکی در حالی که خود را از نامزدش دور می‌بیند و - با تردید - به نیکولت نزدیک‌تر می‌شود، همچنین موفق می‌شود خود را به‌عنوان یک بازیگر اصلی در یک نقشه‌ی قتل قرار دهد، که تنها او می‌داند چه کسی واقعاً به دنبال کیست. فرانکی که بین ازدواج برنامه‌ریزی‌شده‌اش با تونی و کشش به نیکولت، بین هویت خیالی و هویت واقعی‌اش گرفتار شده است، در حال کشف این است که "انتخاب" یک اصطلاح نسبی است، به‌خصوص زمانی که برگ برنده‌ی معامله، خانواده باشد. در این فرآیند، او می‌آموزد که شگفت‌انگیزترین کشفیات اغلب زمانی به سراغ ما می‌آیند که کمترین انتظار را داریم؛ درست در میانه‌ی یک مصیبت شخصی بزرگ، تحقیقات فدرال و البته، لازانیا.