Compulsion

فیلمی به کارگردانی:Richard Fleischer

در شیکاگوی سال ۱۹۲۴، آرتور استراوس و جاد استاینر، دوست و دانشجوی حقوق هستند که هر دو از خانواده‌های ثروتمند می‌آیند. آن‌ها دوستان زیادی ندارند، زیرا معتقدند تمام هم‌دوره‌ای‌هایشان از نظر هوشی، پایین‌تر از آن‌ها هستند. در این رابطه، آرتور شخصیت غالب و جاد مطیع است، به طوری که می‌گوید هرچه آرتور بگوید، انجام خواهد داد. اگرچه جاد در برخورد با دیگران، خودنمایی می‌کند و مغرور به نظر می‌رسد، اما نشانه‌هایی از ضعف و کم‌رویی نیز از خود بروز می‌دهد که بیشتر برای آرتور آشکار است. بخشی از هدف آن‌ها در زندگی، تجربه کردن همه‌چیز است. به همین دلیل، آن‌ها نقشه می‌کشند تا مرتکب جرمی شوند که آن را بی‌نقص می‌دانند؛ یک آدم‌ربایی و قتل. این کار را نه تنها برای تجربه حس کشتن، بلکه برای تمسخر قانون و نشان دادن برتری خود پس از وقوع جرم انجام می‌دهند. آن‌ها معتقدند که جرمشان بالاتر از قانون است. اما قتل پولی کسلر جوان، آن‌طور که انتظار داشتند بی‌نقص از آب در نمی‌آید و مدارکی در صحنه جرم توسط یکی از همکلاسی‌هایشان در دانشکده حقوق، سید بروکس، که برای روزنامه گلوب نیز کار می‌کند، کشف می‌شود. آرتور و جاد تلاش می‌کنند تا با دستکاری وقایع، از اتهامات وارده به خود فرار کنند، اما این تلاش‌ها نتیجه عکس می‌دهد و آن‌ها به جرم قتل متهم می‌شوند. جاناتان ویلک، مشهورترین وکیل شهر، برای دفاع از این دو نفر استخدام می‌شود، اگرچه بی‌خدایی او با حساسیت‌های خانواده‌هایشان در تضاد است. جاناتان که به توانایی خود در فریب هیئت منصفه شهرت دارد، باید تصمیم بگیرد که چگونه بهترین دفاع را از موکلانش در برابر انبوه مدارک موجود علیه آن‌ها انجام دهد. شهادت روث ایوانز، دوست‌دختر سید، ممکن است تأثیری بر نتیجه دادگاه داشته باشد.