15 wins & 11 nominations
8.1 / 10
17518 votes
فیلمی به کارگردانی:Rajkumar Santoshi
بهگت سینگ در سال 1908 در هندِ تحت استعمار بریتانیا به دنیا آمد. او در دوران کودکی شاهد جنایات بیشماری بود که حاکمان بریتانیایی بر هموطنانش روا میداشتند. این حاکمان که با هدف تجارت تحت لوای کمپانی هند شرقی آمده بودند، در نهایت بر بخش اعظم کشور مسلط شدند و به مستبدانی چون ژنرال دایر اجازه دادند هزاران مرد، زن و کودک بیگناه را در جلیانوالا باغ قتل عام کنند. بهگت در کودکی تحت تأثیر مهاتما گاندی قرار گرفت، بهویژه فراخوان او برای راهاندازی جنبش عدم همکاری. این جنبش منجر به سوزاندن لباسهای تولید بریتانیا توسط هزاران نفر، ترک تحصیل در مدارس و دانشگاهها و استعفا از مشاغل دولتی شد. اما گاندی خود این جنبش را متوقف کرد و همین امر موجب ناامیدی شد. با این حال، بهگت تسلیم نشد و تصمیم گرفت یک انقلابی شود. او ابتدا با درگیریهای جزئی شروع کرد و سپس در بزرگسالی به انجمن جمهوریخواه هندوستان پیوست. پس از آنکه لالا لاجپات رای توسط پلیس تا سرحد مرگ مورد ضرب و شتم قرار گرفت، بهگت سینگ به همراه شیورام راجگورو، سوخدیو و دیگران، با جسارت یک افسر پلیس به نام ساندرز را ترور کردند. این اقدام در نهایت به دستگیری بهگت انجامید و او در سلول زندان گرفتار شد و تحت شکنجه و ضرب و شتمهای بیرحمانه قرار گرفت. پدرش، کیشان، 60 هزار روپیه پرداخت کرد تا او را آزاد کند، به این امید که او را به سمت راهاندازی یک مزرعه لبنیات سوق دهد و با دختری از ماناوالی ازدواج کند. اما روحیه انقلابی در خون بهگت بود و زمانی که بریتانیا لایحههای اختلاف تجاری و امنیت عمومی را پیشنهاد داد، او به همراه باتوکشوار دات بمبگذاری در ساختمان پارلمان هند را آغاز کرد. او دستگیر شد و در یک دادگاه علنی محاکمه گردید. در این دادگاه بود که بهگت انقلاب خود را که بسیار مورد توجه قرار گرفت، آغاز کرد و در میان مردم، بهویژه نسل جوان، کارگران و کشاورزان، محبوبیت یافت، به طوری که محبوبیتش با خود گاندی برابری میکرد. حتی در زندان، بهگت با اعتصاب غذای 63 روزه خود و زندانیان دیگر برای بهبود شرایط زندانیان مبارز آزادیخواه هند، تیتر اخبار شد. سپس بریتانیاییها پرونده قتل ساندرز را دوباره باز کردند و این امر منجر به صدور حکم اعدام برای بهگت، شیورام و سوخدیو شد. سراسر ملت به اعتراض برخاست، از جمله حزب کنگره - در حالی که توپ در زمین گاندی بود - زیرا قرار بود او پیمان ایروینگ را امضا کند. هندیها امیدوار بودند که او از این موضوع به عنوان یک برگ برنده برای نجات جان این سه قهرمان استفاده کند. آیا گاندی در این موقعیت حساس، از خود گذشتگی نشان میدهد و این سه نفر را نجات میدهد - تا آنها بتوانند راه را برای یک هند مدرن و مستقل هموار کنند، نه فقط کشوری که توسط بریتانیاییها با موقعیت غالب اداره میشود - هندی آزاد از نفرت فرقهای، بیعدالتی، فساد و بنیادگرایی؟ یا گاندی بار دیگر بهگت را ناامید خواهد کرد؟